M & P

قالب پرشین بلاگ


M & P
به نام خداوندی که عشق را آفرید.
نويسنده
دوستان عزیز

برگشتزل زد به چشامگفت:تو به عشق من شک داری؟فرصت جواب ندادو

گفت:من وجود تو رو با هیچی عوض نمی کنم

با لبخندی که رو صورتم نمایان شد خیالش راحت شد که من مطمئن شدم اون

هنوزم منو دوس داره

گفتم:پس فردا می ریم آزمایشگاه

گفت:موافقمفردا می ریم

و رفتیمنمی دونم چرا اما دلم مث سیر و سرکه می جوشیداگه واقعا عیب از من

بود چی؟سر

خودمو با کار گرم کردم تا دیگه فرصت

فکر کردن به این حرفارو به خودم ندم

طبق قرارمون صبح رفتیم آزمایشگاههم من هم اونهر دو آزمایش دادیمبهمون

گفتن جواب تا یک هفته دیگه حاضره

یه هفته واسمون قد صد سال طول کشیداضطرابو می شد خیلی اسون تو چهره

هردومون دیدبا

این حال به همدیگه اطمینان می دادیم

که جواب ازمایش واسه هیچ کدوممون مهم نیس

بالاخره اون روز رسیدعلی مث همیشه رفت سر کار و من خودم باید جواب ازمایشو

می گرفتمدستام مث بید می لرزیدداخل ازمایشگاه شدم

علی که اومد خسته بوداما کنجکاوازم پرسید جوابو گرفتی؟

که منم زدم زیر گریهفهمید که مشکل از منهاما نمی دونم که تغییر چهره اش از ناراحتی بودیا از خوشحالی

روزها می گذشتن و علی روز به روز نسبت به من سردتر و سردتر می شد

تا اینکه یه روز که دیگه صبرم از این رفتاراش طاق شده بودبهش

گفتم:علیتو چته؟چرا این جوری می کنی؟

اونم عقده شو خالی کرد گفت:من بچه دوست دارم مهنازمگه گناهم چیه؟

من نمی تونم یه عمر بی بچه تو یه خونه سر کنم

 

دهنم خشک شده بودچشام پراشکگفتم اما تو خودت گفتی همه جوره منو

دوس داریگفتی حاضری بخاطرم قید بچه رو بزنیپس چی شد؟

گفت:آره گفتماما اشتباه کردمالان می بینم نمی تونمنمی کشم

نخواستم بحثو ادامه بدمپی یه جای خلوت می گشتم تا یه دل سیر گریه کنمو

اتاقو انتخاب کردم

من و علی دیگه با هم حرفی نزدیم

تا اینکه علی احضاریه اورد برام و گفت می خوام

طلاقت بدمیا زن بگیرمنمی تونم خرج دو نفرو با هم بدم

بنابراین از فردا تو واسه خودتمنم واسه خودم

دلم شکستنمی تونستم باور کنم کسی که یه عمر به حرفای قشنگش دل خوش

کرده بودمحالا به همه چی پا زده

دیگه طاقت نیاوردم لباسامو پوشیدمو ساکمم بستم

برگه جواب ازمایش هنوز توی جیب مانتوام بود

درش اوردم یه نامه نوشتم و گذاشتم روش و هر دو رو کنار گلدون گذاشتم

احضاریه رو برداشتم و از خونه زدم بیرون

توی نامه نوشت بودم: علی جانسلام

امیدوارم پای حرفت واساده باشی و منو طلاق بدیچون اگه این کارو نکنی خودم ازت جدا می شم

 

می دونی که می تونمدادگاه این حقو به من می ده که از مردی که بچه دار نمی

شه جدا شموقتی جواب ازمایشارو گرفتم و دیدم که عیب از توئه

باور کن اون قدر برام بی اهمیت بود که حاضر

بودم برگه رو همون جاپاره کنم

اما نمی دونم چرا خواستم یه بار دیگه عشقت به من ثابت بشه

توی دادگاه منتظرتمامضامهناز

لطفا نظر بدهید. 


نظرات شما عزیزان:

HATE
ساعت14:39---22 خرداد 1390
سلام مهرداد جان
خیلی داستان توپی بود!!
من گفتم همه چی منظورم عشقو عاشفقی بود نه شما!!!:
ولی با این همه منم مثه تو عاشقم ولی نمی خام کسی بفهمه بعدشم بچه چیه؟؟
عشق سنو سال حالیش نمی شه!!1
بازم بیا پیشم!!
P


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ پنج شنبه 17 خرداد 1385برچسب:, ] [ 21:0 ] [ Mehrdad ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره سایت

سلام.به وبلاگ من خوش آمدید. این تفریح منه.اوقات فراغت شروع به نوشتن میکنم،پس اگه یه وقت وبلاگ دیر به روز شد خواهشا شاکی نشید. درضمن موضوع توی این وبلاگ معنایی نداره،درباره هرموضوعی که بشه مینویسم. این وبلاگ طبق نظرات شما دوست عزیز نوشته میشه پس تقاضا دارم من رو قابل بدونید ونظرات خودتون رو بیان کنید.امیدوارم که اوقات خوبی رو در این وبلاگ سپری کنید. برای ارتباط با من هم می توانید از نمایشگر وضعیت یاهو که در قسمت پایین آمار وبلاگ تعبیه شده،استفاده کنید. این وبلاگ رو تقدیم میکنم به عزیز ترین کسم ... باتشکر،مدیریت وبلاگ M & P.
امکانات سایت