M & P به نام خداوندی که عشق را آفرید.
| ||
|
شکار... دريا بي موج و آرام بود و مرد بر روي قايق موتوري جديدش نشسته بود ، يك قلاب ماهي گيري در دست داشت و در حال ماهي گرفتن بود. از دور صداي قايق ديگري به گوش رسيد ، دقايقي بعد قايق جديد به قايق مرد رسيد؛ زني جوان آن را هدايت مي كرد ، او يك كلاه حصيري بر سر گذاشته بود در حالي كه لبخند مي زد پرسيد:«اينجا چيزي پيدا ميشه؟» مرد جوان گفت:«آره من يه چندتايي صيد كردم.» زن موتور قايق اش را خاموش كرد ، قايق اش در نزديكي قايق مرد ساكن شد. زن جوان با تعجب گفت:«چقدر از ساحل فاصله گرفتين!» مرد گفت:«آره چون اين جور ماهي ها فقط تو اين عمق پيدا ميشن.» زن جوان قلاب ماهيگيري اش را بيرون آورد و خود را براي ماهي گرفتن آماده كرد. زن سعي كرد سر صحبت را باز كند:« قايق قشنگي داريد ، تازه خريدين؟» مرد گفت:«اوه...بله ، چند روز ميشه كه از فرانسه به دستم رسيده.» زن جوان ابروهايش را بالا برد وگفت:«جدي ميگين؟پس بايد كلي بابتش پول داده باشين؟» لطفا به ادامه مطلب بروید.
ادامه مطلب |
|
[ طراحی : M & P ] [ Weblog Themes By : M & P ] |